۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

روزه ؛ضیافت عشق

رمضان المبارك؛ ماه نزول قرآن عظيم الشأن، ماه قدر و قيام، ماه روزه و رياضت روح در مهماني معنوي پروردگار است. خداي حكيم خالق هستي و آفرينندهء موجودات است و خير و شر و نيك و بد و مصلحت و منفعت خلق خويش را بهتر و برتر از همه مي داند و با در نظرداشت آن، قوانيني در قالب شرع توسط پيامبران و رسولانش براي نظم زندگي وضع كرده، دين نام نهاده و بشر را به رعايت آن فرا خوانده است.

هيچيك از احكام و فرائض دين و نيز سنت هايي كه پيامبران مخصوصاً رسول مبارك اسلام حضرت محمد مصطفي(ص)، آورده و جاري گذاشته است؛ جدا از جنبهء خير و مصلحت خلق نبوده و در هر امري و نهيي و حلالي و حرامي، حتماً فلسفهء مهمي از حيات و حركت سالم و صحي و صلح آميز برزمين در نظر بوده و خير و سعادت دين و دنياي آدمها در آن مضمر بوده است.خداي بزرگ در قرآن حكيم، در واكنش انسانها به مشقت و كراهت بعضي از احكام و سهولت و رغبت بعضي ديگر، از جمله جهاد و جانبازي در راه خدا كه منجر به قتل نفس ميشود و به شدت ناخوشايند است،
با بيان روشن "عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ "، به حكمت هاي نهاني نهفته در احكام و فرائض، اشاره كرده و عجز بشر از ادراك ماوراي اوامر و نواهي شرع را گوشزد نموده و فرموده است: "شايد از چيزي كراهت و نفرت داشته باشيد، حال آنكه ممكن است به خير شما باشد و شايد به چيزي رغبت و محبت داشته باشيد، درحاليكه ممكن است برضرر شما باشد؛ خدا مي داند و شما نمي دانيد." (1)

روزهء ماه مبارك رمضان نيز يكي از احكامي است كه فوق العاده مشقت و زحمت دارد و چه بسا كه مرز ميان دين و بيديني را مشخص مي كند. ايمان بسيار متين و مبين مي خواهد كه از سپيدي صبح تا سياهي شام، كف نفس نشان داده گرسنه و تشنه از تمامي لذات و مشتهيات چشم بپوشد. امت هاي گذشته، اكثراً در آزمون روزه ناكام شده و نتوانسته اند مثل مسلمانان اين امر الهي را، جمعي و همگاني انجام دهند و جلو خواهشهاي نفساني خويش را بگيرند؛ لذا از دينداري بيزاري جسته كافر و منكر شده اند.
هرچند گفته ميشود كه عيسي پيامبر و موسي پيامبر؛ در شب معراج، محمد رسول الله(ص) را در بازگشت از قاب قوسين پروردگار، ملاقات كردند و از حكم روزه پرسيدند؛ و وقتي دانستند كه سه ماه تعيين شده است، حضرت محمد(ص) را وادار كردند كه برگرد و از خدا بخواه كم كند؛ زيرا امت هاي پيشين در اثر سنگيني حكم همين روزه گمراه شدند. پيامبر رفت و يكماه را كم كرد و برگشت. عيسي و موسي بار ديگر اصرار كردند كه برگرد و كم كن كه زياد است. حضرت محمد(ص) رفت و خداوند يكماه ديگر را هم كم كرد. بار سوم كه برگشت، هرچه ايشان اصرار كردند كه برگرد تا خداوند بازهم كم كند، حضرت محمد(ص) نرفت و گفت شرم است ديگر كه يكماه را هم روزه نگيريم! اما دقت در علم رجال و اقوال نشان مي دهد كه اولاً مصدر اين داستان و روايت، معتبر و موثق نيست و در صحت و سندش به شدت ترديد است. از سوي ديگر، فحواي آن به اسرائيليات پهلو مي زند و استنباط مي شود كه يهودي ها براي تاليف قلوب مسلمانان، اين امر را بافته و القا كرده اند تا باتوجه به سنگيني حكم روزه، از يكطرف به مسلمين روزه دار بگويند كه خانهء موسي وعيسي آباد؛ اگر ايشان نبودند معلوم نبود سه ماه روزه داري چه بلايي برسر مسلمين مي آورد! و از طرفي حضرت محمد(ص) را مقصر بكشند كه چرا بار سوم نرفت تا اين حكم از بيخ برداشته مي شد و اين تشنگي و گرسنگي يكماهه براي امت اسلام سوغات نمي ماند!گذشته از اين مجعولات، آنچه مشخص است اينكه روزه از منظر روانشناسي اجتماعي؛ بعنوان يك اصل در زندگي بشر، از ابتداي آفرينش در فطرت و طبيعت انسانها جاري بوده و به نحوي در عكس العمل خاصي از خشم و غضب يا شكرگزاري از نعمت، تجلي داشته است؛ مثلاً اعتصاب غذا به نشانهء اظهار ناراحتي از يك امر ناخوشايند علاوه بر كلانها حتي در كودك شيرخوار نيز تبارز داشته و انسانها از گذشته تا حال، چون راه ديگري براي مقابله با مظالم و جلب مراحم نمي يابند، از اولين و آسانترين راه يعني نخوردن و نگفتن استفاده مي كنند و دست به تحصن و اعتصاب مي زنند؛ گمان مي رود كه اين امر رفته رفته در رنگ و فرهنگ دين، متكامل شده و جنبهء يك سنت اجتماعي و واجب شرعي را به خود گرفته است.
بهرحال قدر مسلم اينكه نفس فرهنگ روزه داري درامت هاي پيشين، از آيهء "كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ"، استنباط مي شود كه مي گويد: "روزه برشما مقرر شد، همانگونه كه بر كساني "قبل از شما" مقرر شده بود؛ شايد پرهيزگار شويد."(2)؛

اما كيفيت و كميت آن مشخص نيست كه چطور بوده و شخص روزه دار، از چه چيزهايي پرهيز مي كرده و روزهاي آن، دلبخواهي بوده يا از سوي شارع حكيم، در متن دين مشخص بوده است.داستان "مريم مقدس" مادر عيسي مسيح در قرآن نيز به روشني اثبات مي كند كه فرهنگ روزه داري، در امت هاي پيشين بوده است.
مريم در وضع حمل وقتي دور از چشم كليسا، به درخت خرما پناه برد و گفت: "اى كاش پيش از اين مرده بودم و يكسر فراموش‏شده بودم."(3)

فرشتهء خداوند او را دلداري داد و گفت: "از ميوهء درخت و آب چشمه اي كه در كنارت است، بخور و بنوش و ديده روشن بدار! و اگر كسي از آدميان را ديدي بگو: "من براي خداي رحمان، "روزه" نذر كرده ام و امروز هرگز با انساني سخن نخواهم گفت" (4)

اين جريان نشاندهندهء آن است كه روزهء سكوت در آن دوره، رايج بوده است. امت هاي ديگري هم بوده اند كه فقط از بعضي خوراكيها روزه داشته اند و ظاهراً انتخاب روزه و روزهاي آن در سال و تعداد ايام آن، در اختيار خود شان بوده و هروقت ضرورت و مصلحت مهمي براي شان پيش مي آمده، مثل حضرت مريم، به نوعي خاص از روزه داري، برابر با شرايط و احوال و پيشامد شان، متوسل مي شده اند.
در هند هنوزهم اين نوع روزه داري رايج است و زن براي برآورده شدن حوايج خويش، به نوعي خاص روزه مي گيرد و به معبد مي رود و براي شوهرش دعا مي كند. بعضي فرقه ها هم فقط از غذاهاي خاصي روزه دارند و در برابر ديگر خوردني ها و آشاميدني ها آزاداند و ملزم به پرهيز كامل از هرچيز آنهم از اذان صبح تا اذان شام نيستند.روزه داري به اين هيئت و كيفيت سنگين و وزين كه در اسلام و مسلمانان است، در هيچ دين و امتي نبوده و به همين خاطر، اين يك امتياز براي امت مرحومه به حساب آمده است. سيد سجاد حضرت علي زين العابدين امام چهارم، در خداحافظي با اين ماه مبارك در شب اول شوال، با سوز و گداز در لحن يك عاشق وامانده از معشوق، مي فرمايد: "خداحافظ اي ماه بزرگ خدا و اي عيد اعظم اولياء الله؛ چه بدي هايي كه با تو از جسم و روح ما رفت و چه فضيلت ها و خوبي هايي كه از تو به ما فيض رسيد." و بعد در شكرگزاري خداوند از اعطاي چنين ماهي سرشار از رحمت و مغفرت و بركت، درسال براي مسلمانان، مي گويد: "از ميان امت ها مارا به افتخار رمضان، ممتاز كردي و برگزيدي؛ پس به فرمان تو روزهاي آن را روزه مي گيريم و در شبهاي آن به عبادت تو قيام مي كنيم." (5)

حكم وجوب روزهء ماه رمضان، از آيهء "شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآن..." به دست مي آيد كه در آن تصريح شده است: "ماه رمضان؛ ماهي است كه در آن قرآن نازل شده است؛ كتابي كه هادي مردم و حاوي دلايل واضح هدايت و معيار تشخيص حق از باطل است؛ پس هركس از شما اين ماه را درك كند؛ بايد آن را روزه بدارد و كسى كه بيمار يا در سفر است؛ بايد به شمارهء آن، تعدادى از روزهاى ديگر سال را روزه بدارد؛ خدا براى شما آسانى مى‏خواهد و براى شما دشوارى نمى‏خواهد..."(6)

در آيهء قبل براي كساني كه مريض اند يا در مسافرت به سر مي برند و شرايط روزه داري براي شان ميسر نيست و مشقت دارد، سهولت قايل شده و گفته است: "هركس از شما بيمار يا در سفر باشد (به همان شماره روزهاي سفر و مرض)،
تعدادى از روزهاى ديگر را در سال قضا كند و بر كسانى كه روزه طاقت‏فرساست، بايد كفاره‏ آن را به مسكين طعام بدهد، و هر كس به ميل خود بيشتر نيكى كند؛ پس آن براى او بهتر است و اگر بدانيد روزه گرفتن به خير شماست.(7)

نبي اكرم نيز با سفارشات بيشماري از جمله: "صوموا تصحوا" (روزه بگيريد و صحتمند شويد!) و "الصوم جنه من النار" (روزه سپر آتش است)، امت اسلام را به فوايد مادي و معنوي و دنيوي و عقبوي روزه، آشنا نموده روزه را زكات بدن خوانده و روزه ‌داران را به صدقه بر فقيران، احترام به سالخوردگان، ترحم به کودکان، صلهء ارحام، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام، مهرباني به يتيمان و نيز عبادت و سجده هاي طولاني، نماز، توبه، صلوات، تلاوت قرآن و فضيلت اطعام، امر كرده و گفته است: "اين ماه، ماه شكيبايي است و پاداش شكيبايي بهشت است؛ اين ماه، ماه مواسات و برابري است و ماهي است كه خداوند بر روزي افراد با ايمان مي افزايد."(8)

امام علي ابن ابيطالب عليه السلام نيز در بيان هاي بلندي، از روزه تجليل كرده و آنرا مايهء آزمايش خلق خوانده و گفته است: "روزهء نفس از لذتهاى دنيوى، سودمندترين روزه‏ هاست."(9)

وا فزوده است: "روزه پرهيز از حرامهاست؛ همچنانكه شخص از خوردنى و نوشيدنى پرهيز مى‏كند."(10)

و تاكيد كرده است كه "روزهء قلب، بهتر از روزهء زبان است و روزهء زبان بهتر از روزهء شكم است."(11)

بهرحال روزه در آميزه يي از جبر و اختيار شرع و عقل، با فلسفه هاي بلند اقتصادي-اجتماعي، مادي- معنوي، و طبي- بهداشتي، حكمي است كه هرسال يكماه، به سراغ مسلمانها مي آيد تا وجدان انساني اغنيا را از گرسنگي و تشنگي فقرا تكان بدهد و ياددهاني كند كه اندكي از شهوات و لذات نفساني شان بكاهند و به جگرهاي سوخته و لبهاي خشكيدهء مسكينان و مستمنداني كه تمام سال را پيرامون شان در روزه به سر مي برند، توجه كنند و با بركت ثروت و نعمت خويش، صوم بينوايي و بيچارگي شان را افطار نموده، از رحمت و مغفرت خداوند متعال برخوردار شوند.


-----------------1- بقره 216)؛

2- بقره 183﴾

3- مريم 23)

4- مريم 26)

5- صحيفهء سجاديه)

6- بقره 185)

7- بقره 184)

8- خطبه شعبانيه)

9- غرر الحكم، ج 1 ص 416 ح 64)

10- بحار ج 93 ص 249)

11- غرر الحكم، ج 1، ص 417، ج 80)
محمد عزيزي

هفته نامه مشارکت ملی

هیچ نظری موجود نیست: